۲۲ خرداد ۱۳۸۶ |
 مسئله استشراق به عنوان يك پديدة سياسي علمي با تاريخي نه چندان كوتاه تاكنون مطرح است ولي تعريف جامع و مانعي از آن به عمل نيامده است بعضيها استشراق را بررسي يك سلسله مفاهيم متداخل ميدانند كه در واقع نوعي علم است و موضوع آن تحقيق دربارة جوامع شرقي از سوي انديشمندان غربي است.
موضوع سخن، مسئله غرب و اسلام ستيزي است. خوب اين يك عنوان عام و ويژه اي است كه نياز به تفكيك دارد. بنده مسئلهاي را كه تاريخ درازي دارد و هميشه فعال بوده آن هم به صورت موجز خدمت دوستان عرض ميكنم. استشراق در واقع يكي از ابزارهاي اصلي غرب در اسلام ستيزي بوده و هست. مسئله استشراق به عنوان يك پديدة سياسي علمي با تاريخي نه چندان كوتاه تاكنون مطرح است ولي تعريف جامع و مانعي از آن به عمل نيامده است بعضيها استشراق را بررسي يك سلسله مفاهيم متداخل ميدانند كه در واقع نوعي علم است و موضوع آن تحقيق دربارة جوامع شرقي از سوي انديشمندان غربي است. بعضيها آنرا يك روش علمي براي شناخت نوع انديشههاي ايدئولوژيها قوميتها، مليتها و نژادهاي شرقي دانستند و سرانجام هم گفتند استشراق يعني شرقشناسي به مفهوم عام و مستشرقين افرادي هستند كه در مورد انديشه، تمدن و تاريخ اسلامي و شرقي به تعقيب (به تحقيق) ميپردازند. اين بخشي از تعابيري است كه در زمينه استشراق و مستشرقين به عمل مي آورند ولي «ادوارد سعيد» انديشمند فلسطيني الاصل آمريكايي، استشراق را نوعي ابزار براي شناختن شرق توسط غرب براي ادامه و استقرار سلطه استعمار و استثمار غربيها مطرح كرده است. از اين تعبير استنتاج ميشود كه شرقشناسي يعني اهتمام و توجه خاص به اوضاع شرق، كشف نظرها و انديشههاي ملل آن و بررسي اسرار و شرايط اقتصادي، منابع طبيعي و ثروتي آن، آگاهي از فرهنگ و تمدن و وضع فعلي، و كشف نقاط قوت و ضعف در راستاي آمادهسازي و مقدمهچيني براي سلطه استعمار غربي و حملات مذهبي تحت عنوان تبشير مسيحيگري. در واقع اين نوع شرق شناسي كه مورد اهتمام همه و يا اكثريت قاطع مستشرقين بود، زمينهساز اصلي سلطه سياسي، اقتصادي فرهنگي و نظامي نيروهاي غربي بر كشورهاي شرقي به ويژه اسلامي بوده است.
بعضي از دانشمندان اين را به 4 مرحله تقسيم كردند: 1. مرحله استشراق مذهبي و رابطه آن با تبشير 2. مرحله نظامي و آثار جنگهاي صليبي و ... 3. مرحله سياسي و استعماري براي استشراق 4. مرحله پديده استشراق علمي و آكادميك دور از مسائل
مرحله اول: اوج مرحله اول پس از كشف ثروت عظيم علمي مسلمانان در قرن 12 ميلادي آنجلوس يا (درآندولس) از سوي اروپائيان آغاز شد. همين آگاهي آنان از علوم اسلامي باعث شد كه به آنجلوس روي بياورند.
مرحلة دوم، كه بايد آن را استشراق نظامي ناميد با جنگهاي صليبي شروع شد. در اين مرحله تبشير نيز نقش اساسي را داشت ولي علي رغم آگاهي از موقعيت علمي مسلمانان سركوب آنها به هر نحوي مقدور بود كوشيدند و متأسفانه همكاري همهجانبه نيروي نظامي و گروهي تبشيري نقش ويژهاي در سلطه تدريجي اعتبار غربي بر بلاد اسلامي آفريقا و گسترش اسلامستيزي در آن منطقه داشت.
مرحله سوم، پس از قتل عامهاي مسلمانان در جنگهاي صليبي استشراق سياسي آغاز ميشود در اين زمان مستشرقين و مبشرين منابع اصل و معتبري در اختيار داشته و باترجمه آنها سخن به پيش برد كشور خود بخصوص مسيحيت و سازمانهاي سياسي در اروپا نمود.
مرحله چهارم، استشراق علمي شروع ميشود نميتوان كلمه مستشرقين را در پژوهشهاي خود هدف علمي تاريخ دانست ولي ميتوان پذيرفت بعضي از آنها در ميان صفت صادق بودند اگر دچار اشتباه هم شدند ناشي از عدم آشنايي با اسلام و مسلمانان و يا به علت ندانستن كامل زبان ملتهاي شرقي و اسلام است به طور كلي ميتوان گفت يكي دو قرن پيش استشراق علمي و آكادمي در همه كشورهاي غربي به وجود آمد.
من يك پيشنهاد دارم و پيشنهادم هم علمي است و آن تشكيل جلساتي براي شناخت استشراق و مستشرقين و نيز مسئله تبشير مسيحيگري در ايران است. من اغلب كشورهاي عربي كه رفتم از الجزاير تا مصر كتابهايي دربارة تبشير در كشور خودشان نوشتهاند. تبشير في المصر، تبشير في العربي، حتي التبشير في الخليج به هر حال اگر براي تبشير در ايران، سمينار يا پروژهاي تهيه كنند، من معتقدم كه بحث ضروري و جالبي خواهد بود.
سيد هادي خسرو شاهي ماهنامه موعود شماره 76
|